جدول جو
جدول جو

معنی کلاچ بن - جستجوی لغت در جدول جو

کلاچ بن
قله ای به ارتفاع ۴۳۹۲متر در منطقه ی علم کوه کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ)
درخت کاج
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ)
دهی از دهستان کیاکلاست که در بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع است و 410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
نام حلوائی است. (انجمن آراء ناصری) (آنندراج). نان شیرینی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نام یکی از حلواها. (برهان). مخفف کالاشکن. (حاشیۀ برهان چ معین). نوعی از حلوا. (ناظم الاطباء) (غیاث) :
طفل برنج بین که چه خوش برکنار خوان
لوح کلاشکن به کنارش نهاده اند.
بسحاق اطعمه.
صحن برنج می کند قصد دل کلاشکن
قصد دل شکستگان هر که کند خطا کند.
بسحاق اطعمه
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاج بن
تصویر کاج بن
درخت
فرهنگ لغت هوشیار
اطراف اجاق، مرتعی در حومه ی لفور، ریسمانی که با آن شاخ گاو را می بندند
فرهنگ گویش مازندرانی
جلو چانه، زیرچانه، جلو پا، رو به رو، پیش رو
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع کلارستاق چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
فریبنده، حیله گر، صدف
فرهنگ گویش مازندرانی
اطراف اجاق، نام مرتعی در بابل کنار شهرستان بابل، از توابع کیاکلای شهرستان قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
قسمت انتهایی دیوار که متصل به سقف است
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع رامسر
فرهنگ گویش مازندرانی
بیهوش شدن در حدی که سفیدی جای سیاهی چشم را بگیرد
فرهنگ گویش مازندرانی
کلاغ پر نوعی بازی است
فرهنگ گویش مازندرانی
هر گیای که پس از برگ دهی بتوان آن را چیده و با برنج مخلوط
فرهنگ گویش مازندرانی
سگی که به رنگ سیاه و سفید باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
آرواره ی پایین
فرهنگ گویش مازندرانی
دره ای در منطقه ی علم کوه کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی